فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۹

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت⁹

ویو ات *
کوک خندید و اومد جلوم و گفت
کوک : پاشو بریم صبحونه تنبل خان
ات : باشه الان میام تو اول برو
کوک : اوکی
رفت بیرون اون بهترینه . اییی شکمم درد میکنه واییییی نه چرا امروز آخه لعنتی رفتم پد گذاشتم لباسام رو عوض کردم ولی دلم خیلی درد میکنه 😪 رفتم پایین کوک نشسته بود منتظر من بود داشت تو گوشیش میچرخید تا منو دید گوشیش گذاشت کنار
کوک : چرا انقد طولش دادی
با بی حالی اومدم رو میز نشستم
ات : چیزی نیست فقط لباسام رو عوض میکردم
خودشو کشید جلو دستشو گذاشت روی گردنم
کوک : تب نداری حالت خوبه ؟؟
با یه لبخند خسته ای بش نگا کردم
ات : کوک من خوبم چیزی نیست نگران نباش
برام قهوه ریخت و کیک شکلاتی گذاشت جلوم اصلا اشتها ندارم هوفففف
کوک : ات تو یه چیزیت هست باید بریم دکتر
یاااااا خدا اینو کجای قلبم بزارم من که نمیتونم بش بگم پریودم =/
ات : کوک یجیز عادیه من خوبم
ولی متوجه حرفم نشددددد
کوک : باید بریم همین الان
گریم گرفت با هق هق گفتم
ات : بابا تو چرا انقد خنگیییی هق_ من _ هق لعنتی پریود شدم راحت شدیییی ؟ من یه دخترم کوک من بچه نیستم من دوستتم ولی یادت باشه منم پریود میشم عوضی
بعد بلند شدم و با گریه رفتم تو اتاقم و رفتم زیر پتو اوففف لعنتی شکمم هق
ویو کوک *
.......
دیدگاه ها (۳)

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۱۰

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۱۱

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۸

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۷

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۵

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط